بنظر نمی رسد کوشش های بیوقفه امریکا برای ایجاد یک همپیمانی منطقه ای و جهانی علیه ایران و حتا اشاره ترامپ به نابودی ایران بخاطر انگل های موجود در کشور ما, نمایش های کودکانه باشد۔
در طول تاریخ چنین “نمایش” های کودکانه به جنگ های بزرگ و فجایع جهانی انجامیده است.دیروز رسانه ها گزارش دادند “دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا تأکید کرد که پاسخ ایالات متحد آمریکا به هر گونه حمله ای از جانب جمهوری اسلامی ایران ویرانگر و حتا نابودکننده خواهد بود.
ترجمه سیاسی پیام ترامپ می توان چنین باشد که اگر حکومت اسلامی رفتارش را تغییر ندهد, یافتن یک موش در یک نفتکش را هم می توان توطئه حکومت ایران تلقی کرده و آنرا بهانه ای برای جنگ قرار داد، تا چاک دهان لمپن-آخوندها بسته شود و مقرهای تروریسم اسلامی از نوع شیعه جمع گردند و دست و بال ائتلاف امریکا و عربستان در منطقه بازتر شود.
تهدیدهای ترامپ در گذشته حکومت آخوندها را نشانه می گرفت, اکنون عیار ایران ستیزی به آن افزایش یافته و متوجه نابودی کشور است۔ البته که سیاست های حکومت اسلامی، نتنها ترامپ, بلکه بسیاری کشورها را به چنین نقطه ای رسانده و دیر یا زود می رساند۔ آتش بیار معرکه موجود، پان اسلامیسم شیعه و پراتیک جهان ستیزانه آن در چهل سال گذشته می باشد.
واقعیت این است که هنگامی آخوندها از خانه ما به بطرف همسایه ها سنگ بیاندازند, آنها تنها مقرهای سپاه, بسیج و آخوندهای و سران حکومت را نشانه نمی گیرند، بلکه ایران و ایرانیان قربانیان اصلی امیال اسلامگرایان حاکم خواهند شد.بیاد داریم که چگونه داعش در جنگ از سپر انسانی استفاده می کرد و این تاکتیک ضد بشری را از حکومت اسلامی آموخته بود.
پرسش این است که چگونه ایران بیش از ۸۰ میلیونی می تواند خود را از گروگان یکی دو میلیون انگل و اوباش حکومتی و حامیان آنها نجات دهد؟ حلقه های ضعیف نظام کجا هستند؟ درپاسخ به این پرسش، در این نوشته از منظر سیاست فلج مالی نظام توسط مردمان مستقر در منابع اصلی درآمد حکومت به موضوع می پردازم.
تجربه خیزش های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ نشان دادند که تنها بخش هایی از جامعه آمادگی حضور در خیابان برای تغییر توازن قوا را دارند۔ گروه های اجتماعی حامل پتانسیل شرکت در جنبش براندازی حکومت اسلامی, با شتاب رشد می کنند, اما کل جامعه در این لحظه آماده یک قیام ملی و همگانی نیست. فقدان برنامه روشن مبارزاتی و مسلح شدن جامعه به چشم انداز سیاسی منسجم و شفاف, و هراس از ریختن آب به آسیاب شیخ و شاه ویا گروه ها و باندهای مافیایی نوظهور, مردم را دست به عصا کرده است۔
حلقه ضعیف حکومت اسلامی کدام است؟
حکومت اسلامی در ایران از همه لحاظ به بن بست و شکست ایدئولوژیک ، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی رسیده است. بقای نظام بر دوپایه نظامی و اقتصادی استوار است. جامعه ایرانی هنوز نمی تواند در خیابان توازن قوا را بسود ملت ایران تغییر دهد. اما می تواند لااقل منابع مالی تروریسم دولتی را از داخل بخشکاند.
کشمکش های کنونی و جنگ های احتمالی آتی هم برای تسلط بر نفت, گاز و آب است۔ من در نوشته ای با عنوان “عملیات تروریستی در دریای عمان و جنگ نفت در غیبت صاحبان نفت” (مندرج در ایرانگلوبال و تریبون ایران) نوشتم:
نفت، گاز و آب سه عنصر تعیین کننده در ایران هستند که حکومت اسلامی و غرب آماده هستند بخاطر آنها دهها جنگ راه اندازی کنند و میلیونها انسان را به کشتن دهند.
همه چشم های به مناطق نفت، گاز و اب ایران دوخته شده اند. به منطقه ای که چهل سال هزینه تروریسم حکومتی در ایران و منطقه را تامین کرده است. این منطقه کجاست و حکومت اسلامی با چپاول کدام ثروت, دستگاه عریض و طویل سرکوب داخلی و شبکه های تروریستی بین المللی را ایجاد کرده و چنین خود و شبکه های مافیایی وابسته را فربه کرده است؟
واقعیت این است که؛
۲۷۰ نقطه در مناطق لرنشین بعنوان چاه های نفت در نظر گرفته شده است و از این بین فقط شهر نفتی گچساران در استان کهگیلویه و بویر احمد بیش از کشور امارات نفت تولید می کند.
واقعیت این است که؛
نود درصد نفت و گاز ایران ، شصت درصد آب شیرین ، ۸۰ درصد آبهای سطحی در جغرافیای لر است.
واقعیت این اینست که؛
هنگامی مردم جغرافیای لر با حقوق طبیعی خود آشنا شوند، راه سوء استفاده از نفت، گاز و آب مسدود خواهد شد.
واقعیت این است که؛
اگر مردمان جغرافیای لر بپاخیزند، می توانند با بستن شیرهای نفت, گاز و آب جمهوری اسلامی را سرنگون کنند”.
سرنگونی حکومت اسلامی مبارزه ای چند وجهی می باشد که یکی از وجوه آن بچالش کشیدن منابع تغذیه تروریسم دولتی در داخل کشور است۔
مردم جغرافیای لر و صاحبان اصلی نفت, گاز و آب در دو نظام شاه و شیخ در تحریم بوده و تنها ناظران منفعل غارت نفت گاز و اب بوده اند۔
اگر مردمان جغرافیای لر که جمعیتی بیش از ۱۲ میلیون هستند, به حقوق خود آگاه شوند و اراده واحد برای کنترل سوسیال دمکراتیک بر نفت, گاز و آب ایجاد شود, نتتها حکومت اسلامی, بلکه هر حکومتی که بخواهد سرمایه ملی را خودسرانه هزینه کند, می توانند آنرا فلج و سرنگون کنند۔
برای پایان دادن به اقدامات جنگ طلبانه حکومت انگلی- اسلامی با امریکا و شیوخ منطقه, برای برداشتن تحریم نفت، گاز و آب از مردمان جغرافیای لر، باید به غارتگری نفت, گاز و آب توسط حکومت اسلامی خاتمه داد و این امر با بستن شیرهای نفت, گاز و آب ممکن است۔
اکنون نفت، گاز و آب از زیر پای مردمان جغرافیای لر غارت می شود و هزینه سرکوب آنها و ملت ایران می شود. مردمان جغرافیای لر می توانند از این ابزار برای از پادرآوردن حکومت های دیکتاتوری بهره گیرند.
جامعه ایرانی زیر پرچم یک جمهوری ملی دمکرتیک و در سایه خودمدیریتی سوسیال، می تواند خود را از شرایط اسفبار کنونی نجات دهد.
مردمان جغرافیای لر در گلوگاه تنفسی مالی رژیم ترور و جنایت مستقر هستند و از چنان قدرت کمی و کیفی برخوردار هستند که می توانند راه تنفسی حکومت اسلامی را مسدود و آنرا کاملن فلج سازند و در فردای ایران هر حکومت ناباب دیگر که بخواهد خلاف منافع ملت عمل کند، آنرا نیز بچالش کشند.
هنگام آن فرا رسیده تا مانند عصر مشروطیت بپاخیزیم و اینبار از خاستگاه جمهوریت و تحقق خودمدیریتی سوسیال و لائیک دمکراتیک در کشور، برای آزادی و سربلندی ایران و ایرانیان وارد کارزار پیکار برای فلج نمودن حکومت اسلامی شویم۔
اکنون این اندیشه در میان بخشی از کنشگران سیاسی – اجتماعی مردمان جغرافیای لر در شهرهای مختلف طرح شده و گفتگوها می تواند به برنامه سیاسی – تشکیلاتی ارتقاء یابد.
منطقه و ایران در آستانه تحولی بزرگ است، اگر امروز ما به وظایف خود در جغرافیای لر و نیز در سطح ملی اقدام نکنیم، فردا دیر است.
ما همانند گذشته تاریخی مان، می توانیم بعنوان عضوی از خانواده بزرگ ملت ایران، هسته سفت مدافع همبستگی ملی جامعه ایرانی باشیم.
اقبال اقبالی
26.06.2019